آموزش‌ مهارت‌های زندگی

دنیای مجازی نوجوانان را مدیریت کنیم

منبع :‌ سایت ایسنا

دکتر ویدا فلاح — روانشناس و مدرس

«سرعت رشد تکنولوژی از سرعت تطبیق ما با آن پیشی گرفته است. اگر ما آگاهانه انتخاب نکنیم، تکنولوژی ناآگاهانه برایمان انتخاب می‌کند.»

امروزه استفاده بیش از حد افراد جامعه، به خصوص نوجوانان و جوانان از تلفن‌های هوشمند، تبلت‌ها، انواع گجت‌ها و … که دسترسی به فضای اینترنت را بسیار آسان نموده‌اند، دارای فواید و معایبی است و مسلماً عدم آگاهی در استفاده درست از آنها می‌تواند موجب زیان‌های جبران‌ناپذیری به خصوص برای نوجوانان و جوانانی باشد که در مرحله شکل‌گیری هویت و هدف‌گذاری برای آینده‌شان هستند.

وقت‌گذرانی در فضاهای مجازی مانند هر واقعیتی در زندگی، اثرات مثبت و منفی را توأماً با خود به‌ همراه دارد. سهولت برقراری ارتباط با هر نقطه از جهان، کسب اطلاعات به‌روز و دسترسی به آخرین اخبار جهان، آشنایی با فرهنگ و زبان‌های خارجی، همه، این امکان را به کاربر جوان می‌دهد که روزبه‌روز وابسته‌تر از پیش احساس کند می‌تواند تمام نیازها و کنجکاوی‌هایش را در اینترنت ارضا کند و اوقات فراغتش را بدون محدودیت در این دنیای بی‌حد و مرز بگذراند، غافل از اینکه او در حساس‌ترین مرحله زندگی‌اش قرار گرفته: مرحله کشف هویت و شکل‌گیری شخصیت و از همه مهم‌تر، مرحله انتخاب مسیر زندگی‌ و پاسخ به این سؤال که “من کیستم؟”.

گرایش بیش از حد جوانان و نوجوانان امروزی به اینترنت و فضای مجازی به علت نبود محدودیت در آن، این امکان را به آنها می‌دهد که به فضاهایی وارد شوند که در دنیای واقعی مناطقی ممنوعه هستند، و در این راستا تجربه‌هایی کسب کنند که به‌واقع زمان آن برایشان فرا نرسیده و چون قدرت تجزیه و تحلیل ندارند، اثرات مخرب و منفی بر رفتار آنها در زندگی واقعی‌شان داشته باشد.

پرسه‌زدن در دنیای مجازی، ذهن آنها را یک بعدی کرده و آنها را با مهارت‌های اجتماعی و ارتباطی نارس تحویل جامعه می‌دهد، به‌طوریکه در ارتباطات واقعی با افراد خانواده و اجتماع، واکنش‌های هیجانی مناسبی، چه از طریق گفتار و چه رفتار بروز نمی‌دهند. حالت صورت و لحن کلام‌شان کوچک‌ترین حس یا هیجانی برای مخاطب‌شان و حتی برای خودشان ایجاد نمی‌کند، ابراز احساسات در آنها ضعیف می‌شود و در درک هیجانات طرف مقابل هم تنبل می‌شوند و این ناتوانی در برقراری ارتباط با افراد مختلف، تازه شروع مشکلات ارتباطی آنها در جامعه است؛ جامعه‌ای که در مرحله ورود به آن هستند و قرار است در آن ادامه تحصیل دهند، کار پیدا کنند و روابط عاطفی و اجتماعی داشته باشند .

نمود اعتیاد به اینترنت در مغز، مانند نمود اعتیاد به مواد مخدر و الکل است. تحقیقات عصب‌شناختی در این زمینه حاکی از آن است که تغییرات ناشی از مصرف معتادگونه از اینترنت، تغییرات مختل‌کننده‌ای را در بخش‌هایی از مغز که مربوط به عواطف و هیجانات، تصمیم‌گیری و خود-کنترلی هستند ایجاد می‌کند و تغییرات مشابهی هم در افرادی که به بازی‌های ویدیویی اعتیاد دارند مشاهده شده است. چنین افرادی عموماً کارهایشان را نیمه‌کاره می‌گذارند یا سرسری به پایان می‌رسانند و گاهی حتی در ازدواج‌شان شکست می‌خورند؛ زیرا قادر نیستند به لحاظ عاطفی با دنیای واقعی ارتباط برقرار کنند.

رفع نیازهای هیجانی جوانان از طریق اینترنت و بازی‌های آنلاین به قدری برایشان رضایت خاطر فراهم می‌آورد که متوجه تضعیف روابطشان با خانواده و اجتماع نمی‌شوند، تا جایی که در روابطشان، با کوچکترین چالشی تصمیم به قطع ارتباط می‌گیرند و به دنیای امن و دلچسب مجازی خود پناه می‌برند؛ دنیایی که به‌ اصطلاح کسی به آنها “گیر” نمی‌دهد.

و اینگونه است که در اجتماع به‌وفور می‌بینیم که روابط جوانان بسیار سست و بی‌پایه شکل می‌گیرد و به‌سرعت و به علت عدم دستیابی به لذت‌های آنی برای آنان (با توجه به دستیابی سریع و آسان به این لذت‌ها در دنیای مجازی) از بین می‌رود.

والدین و اولیای مدارس در ارتقای آگاهی نوجوانان و جوانان درباره نحوه و میزان استفاده از دنیای مجازی، مهم‌ترین و سازنده‌ترین نقش را دارند. از دسترسی فرد به دنیای مجازی نمی‌توان جلوگیری کرد، ولی هنر ما به عنوان والدین و معلمین در این است که بتوانیم بستر ذهنی مناسبی برایشان مهیا کنیم تا در مواجهه با این دنیای اغواکننده، انتخاب‌گر باشند و بتوانند آنچه را دریافت می‌کنند به بهترین شکل تحلیل و بررسی کنند.

این بستر ذهنی، باید به نرمی و با جذاب‌ترین شیوه‌ها جوانان را آگاه کند. با توجه به اینکه هدف‌گذاری و داشتن هدف، از مهم‌ترین بخش‌های زندگی یک فرد جوان است، باید برای او مشخص شود در راستای هدفی که دارد، دنیای مجازی و بازی‌های آنلاین چه جایگاهی در زندگی‌اش دارند. اگر جوان هدف نداشته باشد، هر کسی، هر برنامه‌ای، هر بازی‌ای، و هر فکری می‌تواند او را به این‌ سو و آن سو بکشاند و به انحطاط فکری، ارتباطی و اجتماعی او منجر می‌شود.

ما به جای محدودکردن فرزندان‌مان از تجربه این دنیا، باید آن‌ها را به آگاهی و قدرت انتخاب‌گری مجهز کنیم؛ به نحوی که خودشان آنچه را در درازمدت به نفعشان و در راستای اهداف‌شان است، بدون هیچ زور و اجبار خارجی برگزینند.

کنترل‌گری روشی ناکارآمد در تربیت فرزندان و اصولاً در هر ارتباطی است. بعضاً دیده شده در جلسات مدارس‌، اولیاء را به کنترل‌کردن وسایل و به‌خصوص تلفن‌های بچه‌ها ترغیب می‌کنند که روشی ناکارآمد است. کنترل‌گری در هیچ مقطع و برهه زمانی و در هیچ جامعه‌ای در دراز‌مدت جواب نداده است‌، بلکه اثرات مقطعی و در نهایت مخربی به‌ همراه داشته است. با محروم‌کردن جوان از وسایل و امکانات موجود، آن جوان سالم نمی‌ماند، بلکه فردی بی‌تجربه و یک بعدی می‌شود که از درون ضعیف و ناپخته است و در بزرگسالی اعتماد به نفس انجام کارهای زیادی را ندارد.

به جای کنترل بیرونی، باید به فرد جوان قدرت سنجش خوب از بد و مفید از مضرّ داده شود تا تجربه کند و مهارت استفاده درست و بجا از امکانات موجود را کسب کند.

وجود ارتباطات صمیمی و سازنده میان جوان و خانواده‌اش،‌ کمک شایانی به شکل‌گیری رفتار جوان در موقعیت‌های مختلف می‌کند. برای مثال، نوجوانی که در خانه و در کنار خانواده‌اش مورد احترام و حمایت قرار می‌گیرد، می‌تواند انتخاب‌هایش را هرچند خطا با خانواده در میان بگذارد و از تنبیه و توبیخ‌شدن نهراسد. در این صورت والدین این امکان را پیدا می‌کنند تا او را با گفتگو آگاه و از تجربیات بعضاً جبران‌ناپذیر پیشگیری کنند.

همچنین رفتار خود پدر و مادر در ارتباط با ابزارها و امکانات موجود، نقش بسزایی در شکل‌گیری عادت‌های فرزند در رابطه با این ابزارها و امکانات ایفا می‌کند. اینکه پدر و مادری در ارتباط با ابزاری مثل اینترنت، بر حسب نیاز و به طور قاعده‌مند از آن استفاده کنند یا نه، می‌تواند بهترین الگو برای فرزندشان باشد و سرمنشاء شکل‌گیری عادت‌هایش در روند استفاده از دنیای مجازی قرار گیرد. برای مثال، اگر در خانواده‌ای این قاعده باشد که گوشی همراه روی میز شام یا ناهار نیاید، اگر پدر و مادر خانواده به این قاعده احترام بگذارند و آن را نفی نکنند، فرزندان هم یاد می‌گیرند آن را مهم و محترم بشمارند و به آن عادت کنند. البته برعکس این هم صادق است.

خانواده می‌تواند با برنامه‌ریزی برای فعالیت‌های جذابی مثل فعالیت‌های هنری و ورزشی در منزل و بیرون از آن،برای فرزند نوجوان یا جوان خود جایگزین‌های تفریحی و لذت‌بخش و در عین حال مفیدی ایجاد کند. برای مثال، با مشخص نمودن اوقاتی برای تماشای فیلم دور هم و تحلیل آن با هم، افراد خانواده در کنار یکدیگر از تجربه تعامل و گفتگو برخوردار می‌شوند که می‌تواند در عین مفیدبودن، لذت‌بخش نیز باشد. همچنین والدین با بالابردن جاذبه‌های ارتباطی در خانواده و تعریف فعالیت‌های تفریحی دسته‌جمعی، به فرزندشان نشان می‌دهند که شرکت در این فعالیت‌ها، نه تنها برای تقویت مهارت‌های ارتباطی‌اش لازم است، بلکه می‌تواند هیجان و لذت زیادی به‌ همراه داشته باشد.

کشور ما کشوری در حال توسعه است و اگر می‌خواهیم در راه توسعه و پیشرفت آن موفق باشیم، لازم است به تربیت جوانانی خلاق، پرسش‌گر، صبور، دارای روحیه گفت‌وگو و تعامل و دارای روحیه مشارکت جمعی، بها دهیم و این مهم با استفاده افراطی جوانان ما از دنیای مجازی مغایرت دارد.

چگونه رابطه آسیب دیده با والدین مان را ترمیم کنیم؟

بیایید برای توسعه مهارت‌های ارتباطی خودمان و فرزندان‌مان، از همین امروز به برنامه‌ریزی و اختصاص دادن زمان‌هایی مشخص و محدود برای استفاده از دنیای مجازی‌، اقدام کنیم.

زندگی خوب ساختنی است، آن را آگاهانه بسازیم.

به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید:

دکتر ویدا فلاح در اینستاگرامدکتر ویدا فلاح در تلگرامدکتر ویدا فلاح در آپاراتدکتر ویدا فلاح در یوتیوبدکتر ویدا فلاح در فیسبوک

اشتراک گذاری:
Telegram
WhatsApp
Email
Facebook
Print
به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید

نظرتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *