آموزش‌ مهارت‌های زندگی

سلام.من زمانی وارد کلاسهای خانم فلاح شدم که شدیدا افسرده شده بودم .از همه دنیا گله داشتم و متوقع بودم که چرا بقیه منو درک نمیکنن و خواسته هام رو اجابت نمیکنن خصوصا همسرم.اختلاف بین ما بسیار شدید و در اکثر جنبه های زندگیمون بود.از همه ناراحت بؤدم فکر میکردم همه علیه من رفتار میکنن. از همه به نوعی بیزار بودم خصوصا از خودم . تازه مادر شده بودم و افسردگیم به شدت تشدید شده بود.حتی گاهی از پسرم متنفر میشدم. کلاس ها رو شروع کردم شدیدا مشتاق تغییر اما ناامید .فکر میکردم تا دنیا عوض نشه عوض شدن من بی فایده است. با این حال از تلاش دست نکشیدم.جزوه و تمرینهای توی کلاس و کتاب هایی که تو کلاس معرفی میشد رو به بخش اصلی زندگیم تبدیل کرده بودم. با این حال اون زمان فکر میکردم نتیجه نمیگیرم اما حاضر نبودم از این کلاس ها دست بکشم. شاید یک سال گذشت تا این که فهمیدم من عوض شدم.بدون این که دنیا و آدم های دوروبرم عوض بشن.من اون آدم قبلی نبودم.از همه مهمتر من عاشق خودم بودم.عاشق پسرم همسرم خانواده ام و حتی غریبه ها.من دنیا و زندگی رو دوست داشتم و احساس خوشبختی میکردم. الان ارتباطم با خدا قوی شده و هر روز بهتر میشه.تغییراتم اون قدر زیاد و مشخص شده که عقیده دوروبریام رو هم تحت تاثیر قرار داده . همسرم برای گرفتن تصمیم های مهم زندگیش نظر من رو حتما میپرسه. من امروز میدونم که یک زن قوی با عزت نفس خوشبخت شاد و موفق هستم. امیدوارم شما هم بتونید از این کلاس ها بهترین بهره رو ببرید.موفق باشید

اشتراک گذاری:
Telegram
WhatsApp
Email
Facebook
Print
به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید

نظرتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *