آموزش‌ مهارت‌های زندگی

دست نیافتنی, هنر دست نیافتنی شدن, رهایی عاطفی, رهایی احساسی

هنر دست نیافتنی شدن

اینکه به لحاظ عاطفی دست نیافتنی باشیم یعنی چه؟ یک تعریف آن این است که: «زمانی که  کاملا در آرامشید و با خود در ارتباط هستید و منفی ها را تجربه نمی کنید.» این زمانی اتفاق می افتد که شما اقتدار فردی تان را از نو بدست آورده و از ته دل زندگی می کنید، اجازه می دهید که همه احساسات از شما عبور کنند به جای اینکه آنها را در خود سرکوب کنید.

ویشن لاخیانی، کارآفرین، نویسنده، سخنران، و موسس مایندولی، یک موسسه قدرتمند برای رشد شخصی است. او و تعدادی از سخنرانان این موسسه به زیبایی نحوه دست نیافتنی شدن را توصیف می کنند. ویشن با توصیف این موضوع شروع می کند که ما چگونه پتانسیل حقیقی مان را، از طریق توجه بیش از حد به آنچه دیگران درباره ما فکر می کنند محدود می کنیم. ما به دنبال تاییدیم، از طرد شدن می ترسیم و جلوی خود را می گیریم زیرا نگران قضاوت دیگرانیم. ترس از نقد شدن یکی از بزرگترین عواملی است که باعث می شود مردم خود حقیقی شان را زندگی نکنند.

خوب حالا چطور می توانیم نسبت به این ترس ها دست نیافتنی (واکسینه) شویم؟ سه راهکار یا تکنیک برای این واکسینه شدن معرفی شده، اما قبل از آن ویشن یک نکته اساسی را ذکر می کند که باید به یاد بسپاریم:  این موضوع که ترس ها خود ما نیستیم.

اگر شما یک سخنرانی انجام می دهید و مردم بازخورد مثبتی به شما نمی دهند، این شما نیستید که آنها تایید نکرده اند، بلکه آنچه می گویید یا نحوه گفتن شما است که آنها نپسندیده اند. اگر کتاب نوشته باشید و نقد و نظرات منفی درباره آن بشنوید، این نقدها درباره شما نیست،‌بلکه درباره آنچه نوشته اید است. جدا کردن خود از کار و بزرگترین اهداف مان در مصون شدن نسبت به انتقادها ضروری است.

 

بخشش عمیق

اولین تکنیک مربوط است به بخشش عمیق که فرآیند تبدیل آزردگی به عشق است. یعنی نه فقط فردی که ما را آزرده را ببخشیم، بلکه او را به عنوان یک هم‌نوع دوست بداریم و در قلب مان نسبت به او شفقت داشته باشیم (این حد از بخشش نیازمند درک عمیقی از قوانین معنوی است، و مستلزم سطح مشخصی از هوش است که برای همه افراد ممکن است میسر نباشد). اگر فردی شما را آزرده است، درک این موضوع که افرادی که قبلا آسیب دیده اند، به دیگران آسیب می زنند در بخشش عمیق این افراد نقش اساسی دارد.

این مستلزم نگاه کردن به زندگی به صورت یک کل است و مشاهده تمام عوامل و دلایلی که آن فرد برای رفتارش دارد. اگر کسی از شما پولی دزدیده باشید، آیا به آن نیاز داشته است؟ آیا او فرزند گرسنه ای داشته که می خواسته سیرش کند؟ یا شاید در کودکی در فقر زندگی کرده و دزدی کردن به دلیل مشکلات متعدد زندگی در او نهادینه شده است.

با در نظر گرفتن همه این حالت ها و کسب نگاهی همراه با دلسوزی، به بخششی عمیق می رسیم، و این به ما قدرت فوق العاده ای می دهد. این شما را از ماندن در وضعیت نفرت رها می سازد و اجازه می دهد احساسات منفی از شما عبور کنند و خارج شوند.

 

شما کافی هستید

راهکار بعدی برای دست نیافتنی شدن این است که درک کنیم ما کافی هستیم، در همین لحظه، به همین شکلی که هستیم. مسئله اصلی در هر درگیری هیجانی، از این فکر ناشی می شود که ما کافی نیستیم. این حس ما مبنی بر اینکه به اندازه کافی خوب نیستیم، باهوش نیستیم، یا زیبا و ارزشمند نیستیم را جبران می کند.
اما حقیقت این است که ما کافی هستیم. شما کافی هستید، و اگر این تصور را دارید که کافی نیستید، راه حل این مسئله شاید خیلی آسان باشد: تنها لازم است هر روز به خود بگویید که «من کافی هستم».

در ابتدا ممکن است آن را اصلا باور نکنید. اما انقدر آن را به خود بگویید تا در ناخودآگاه تان بنشیند و باورش کنید. در طول زمان این در ذهن شما تثبیت می شود. نیاز به جبران کمبودهایتان به تدریج کم می شود و می توانید خود حقیقی تان را زندگی کنید.

یک روش فوق العاده برای پذیرش این مسئله تمرین نگاه کردن در آینه بعد از هر حمام است و گفتن این جمله به خود که «من کافی ام». به علاوه این جمله را بعد از بیدار شدن از خواب و قبل از رفتن به خواب هم به خود بگویید. درک کنید که هیچ مقدار پول، دوست یا داشته های مادی در شما این احساس کافی و ارزشمند بودن را ایجاد نمی کند، این احساس از عمق وجود شما می آید. و شما در همین لحظه هم کافی هستید.

 

حضور داشتن در لحظه

آخرین نکته برای دست نیافتنی بودن ذهنی این است که کاملا در این لحظه حاضر باشیم و به خود اجازه دهیم که از هر آنچه به ما استرس می دهد رها شویم. زمانی که شما دچار تنش و استرس هستید،  نمی توانید بر آنچه پیش روی شماست متمرکز شوید، بلکه آنچه در ذهن شما در حال پخش شدن است مورد توجه تان است.

این تمرین مستلزم این است که شما بر آنچه در مقابل شما قرار گرفته کاملا متمرکز شوید و به آن توجه کنید.اگر پشت میز نشسته اید، به خود میز نگاه کنید. آن را بررسی کنید و نفس های عمیقی بکشید تا در لحظه حال بماید. افکارتان را متمرکز بر آنچه روبروی شماست قرار دهید.

به جای بستن چشمان تان، به اشیای اطراف توجه کنید تا در این لحظه ساکن شوید. کمی دهان خود را باز کنید تا بتوانید عمیق تر نفس بکشید. به خود اجازه دهید تا این لحظه را درک کند، بدون اینکه نگران آینده باشید. شما در این لحظه در این نقطه قرار گرفته اید، و این تمرین مشاهده اشیا در لحظه حال زمان را امتداد می دهد و به شما فرصتی برای تجربه زندگی می دهد.

ترکیب این سه راهکار با هم آن چیزی است که آن را «نفوذ به آگاهی» نامیده اند. این روشی است که فرد دست نیافتنی می شود. با بخشیدن آن افرادی که شما را آزردند، درونی کردن این باور که شما کافی هستید و در لحظه حال حضور پیدا کردن شما. این تمرینی فعالانه است، در حالی که زندگی دائما به سمت شما محرک هایی می فرستد که شما را برانگیخته می کند،‌ با انجام این سه تمرین می توانید به شکلی بسیار قدرتمند در این موقعیت ها سر بلند کنید. وقتی به طور آگاهانه خود را از سطح این محرک ها فراتر می برید، در واقع به خود اجازه می دهید از محدودیت های ذهنی و عاطفی رها شده و قدرت حقیقی تان را بالفعل کنید. این تمرین را اگر شده حتی برای یک هفته فقط انجام دهید، و ببنیید آیا تغییر عمیقی در درون خود احساس می کنید یا نه. فقط به یاد داشته باشید،‌ شما ارزش این تلاش کردن را دارید.

 

دوره جذابیت در ارتباط

 

 

به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید:

دکتر ویدا فلاح در اینستاگرامدکتر ویدا فلاح در تلگرامدکتر ویدا فلاح در آپاراتدکتر ویدا فلاح در یوتیوبدکتر ویدا فلاح در فیسبوک

اشتراک گذاری:
Telegram
WhatsApp
Email
Facebook
Print
به ما در شبکه های اجتماعی بپیوندید

3 پاسخ

  1. سلام من میخام خودم رو دست نیافتنی کنم و نقش قربانی رو بازی نکنم برای جلب توجه ویا اینکه دست نیافتنی بشم تا دنبال تایید فرد خاص مد نظرم نشم یعنی این سه راهکار کافیه تا به این توانایی برسم؟خودم هم ناراحتم از رفتارهای خودم

    1. من حس میکنم ابتدا باید واقعا از ته دل به این برسیم که این دست نیافتنی شدن به خاطر فرار از ترس قربانی شدن و یا فرار از این که دیگه نمی خوایم مورد توجه اون فردا باشیم نباشه منظورم این که اول از ته دل باید بخوایم که دیگه واقعا توجه اون فرد برامون مهم نیست نه با تغییر تا بهش نرسیم هر چقدر همه چیز رو تغییر بدیم اون حس تغییر نمیکنه فقط با فکر کردم عمیق به اون از دستش خلاص میشیم و بعد شروع به تغییر

نظرتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *